ای كشتی شكسته كه پهلو گرفته ای

بر گو چرا تو دست به پهلو گرفته ای
گل را خدا برای سرور آفریده است
ای گل چرا به غصه و غم خو گرفته ای
گاهی ز درد شانه ز دل آه می كشی
گاهی ز درد دست به بازو گرفته ای
از ماجرای كوچه نگفتی به من ، بگو
اكنون چرا ز محرم خود رو گرفته ای
دیوار گشته است عصای تو باز هم
بینم كه دست خویش به پهلو گرفته ای
هرگه در به روی علی باز می كنی
خوشحال می شدم كه تو نیرو گرفته ای



نوشته شده در تاريخ جمعه 20 ارديبهشت 1388 توسط هیئتی

بي تو کبوتر دلـم به ســيـنـه پــر نـمـي زنـد
کـسـي بـه خـانـه عـلي حلقه به در نمي زند

فاطمه جان حسين تو بي تو غذا نمي خورد
حـسـن زدوري رخـت خـنـده دگر نمي زند

کـلـثـوم از فـراق تـو اه  زسـينـه مـي کـشـد
حرف دگر بر غـير تـو پـيـش پدر نمي زند

اي گل نازنين من هـمـسـر بـي قـريـن مـــن
زيـنـب تـو بدون تـو شـانـه به سر نمي زند

خيز زجا و با علي روي بسوي خانـــه کـن
که ميـخ در به سينه ات بوسه دگر نمي زند

اب بر اتش دلم خيز و به اشک خـود بــزن
که مرحمـي به زخم دل سوز جگر نمي زند

کنار قـبر مـخـفي ات ورد زبـانم ايـن بـــود
بي تـو بـه بـام خـانـه ام پـرنـده پـر نمي زند

پرستوي مـهاجـرم چـرا ز لانـه مـيـــروي
اگـر زلانــه مـيـروي چـرا شــبــانه ميروی

قرار من شکيــب من مـهاجر غـريـب مــن
فـداي غـربـتـت شــوم کــه مـخفـيانه ميروي

حيات جان اميد من  علـي بود از تـو خجــل
کــه بــا کـــبــودي بـــدن ز تــازيـانـه ميروي

 



نوشته شده در تاريخ جمعه 16 ارديبهشت 1388 توسط هیئتی
فرا رسيدن   ايام شهادت بانوي سرافراز اسلام دخت نبي ،بي بي دو عالم خانم فاطمه زهرا تسليت باد

 

به همين مناسبت هيئت محبان بقيه الله جوانان روح الله اقامهماتم ميكند

مكان: منزل برادر  ربيعي

ساعت شروع مراسم : 9 شب



نوشته شده در تاريخ جمعه 15 ارديبهشت 1388 توسط هیئتی
خوشا آن لحطه شیرین که بوی زلف یار آید

                                                ز دور گنبد نه تو جز این کارش چه کار آید

گرم عاشق دلی باشد وگر لایق سری باشد

                                                 بریزم زیر پاهایش چو دلدارم خمار آید

ملامت کم بکن ناصح مرا زین عشق و شیدایی

                                                که گرد گلشنش چون من هزار و صد هزار آید

گره خورده است اگر کارم چنان گیسوی پرپیچش

                                                نباشد هیچ تدبیری مگر لطف نگار آید

بگو آن بیقراران را که در وقت پریشانی

                                               زجان و دل بخوانندش که از ذکرش قرار آید

هر آن عاشق که بگذارد قدم بر عرصه عشقش

                                              ز میدان نبرد او سمندش بی سوار آید

چو بنهادی قدم در ره تحمل بایدت ای دل

                                              خوشا سرمای سوزانی که دنبالش بهار آید

غریباخیره کمتر کن دو چشم منتظر بر در

                                              جبین بر خاک کویش نه که یارت در کنار آید



نوشته شده در تاريخ جمعه 5 ارديبهشت 1388 توسط هیئتی
قال رَسُولُ اللّهِ (صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) : 
لا تُضَيِّعُوا صَلاتَكُمْ، فَإنَّ مَنْ ضَيَّعَ صَلاتَهُ، حُشِرَ مَعَ قارُونَ وَ هامانَ، وَ كانَ حَقّاً عَلىِ اللّهِ أنْ يُدْخِلَهُ النّارَ مَعَ الْمُنافِقينَ.
پيامبر مكرم اسلام (صلي الله عليه و آله) فرمود: نماز را سبك و ناچيز مشماريد، هر كس نسبت به نمازش بى اعتنا باشد و آنرا سبك و ضايع گرداند همنشين قارون و هامان خواهد گشت و حقّ خداوند است كه او را همراه منافقين در آتش داخل نمايد.


نوشته شده در تاريخ جمعه 5 ارديبهشت 1388 توسط هیئتی
 غم زمانه خورم یا فراق یار کشم؟                                  به طاقتی که ندارم کدام بار کشم؟!

پروردگارا مرا سه امر از گدايي به درگاهت منع مي كند و يك امر باز به مسئلت از حضرتت دعوت ميكند و راغب مي گرداند . آن سه چيز كه ممنوعم مي سازد يكي آنكه تو مرا به طاعتت امر كردي و من كندي نمودم ديگر آنكه تو از معاصي ام نهي كردي و من بر انجام آن معاصي شتابان رفتم و آنكه نعمت به من عطا فرمودي و من در شكر آن تقصير و كوتاهي كردم . اما آن يك كه مرا ترغيب و دعوت بر مسئلت از تو مي كند تفضل و كرم توست بر آنكه رو به درگاه تو آرد و با حسن ظن به درگاه رحمتت وارد مي شود چون هر چه تو احسان كني همه صرف فضل و كرم است و هر نعمت كه تو بخشي نخستين نعمت است

بخشی از مناجات امام سجاد از باب دوازدهم صحيفه سجاديه



نوشته شده در تاريخ جمعه 5 ارديبهشت 1388 توسط هیئتی
هنگامى كه «دعبل خزاعى» اشعار خود را در محضر امام هشتم علیه السلام خواند، چون از بقیة اللَّه و قیام شكوه‏مند آن حضرت یاد كرد، امام رضا علیه السلام از جاى برخاست و دست مباركش را بر سر نهاد و در برابر نام حضرت ولى عصر(عج) تواضع نمود و براى فرجش دعا كرد.(1) از امام صادق علیه السلام سؤال شد كه چرا به هنگام شنیدن نام «قائم» لازم است برخیزیم؟ فرمود:

براى آن حضرت غیبت طولانى است و این لقب یادآور دولت حقه آن حضرت و ابراز تأسف بر غربت اوست. و لذا آن حضرت از شدّت محبت و مرحمتى كه به دوستانش دارد، به هر كسى كه حضرتش را با این لقب یاد كند، نگاه محبت‏آمیز مى‏كند. از تجلیل و تعظیم آن حضرت است كه هر بنده خاضعى در مقابل صاحب (عصر) خود، هنگامى كه مولاى بزرگوارش به سوى او بنگرد از جاى برخیزد، پس باید برخیزد و تعجیل در امر فرج مولایش را از خداوند منان مسئلت بنماید.

منبع : تبیان



نوشته شده در تاريخ جمعه 28 فروردين 1388 توسط هیئتی
بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند

سالها ، هجری و شمسی ، همه بی خورشیدند



از همان لحظه که از چشم یقین افتادند

چشم های نگران ، آینه ی تردیدند



نشد از سایه ی خود هم بگریزند دمی

هر چه بیهوده به گرد خودشان چرخیدند



چون به جز سایه ندیدند کسی در پی خود

همه از دیدن تنهایی خود ترسیدند



غرق دریای تو بودند ولی ماهی وار

باز هم نام و نشان تو زهم پرسیدند



در پی دوست همه جای جهان را گشتند

کس ندیدند ، در آیینه به خود خندیدند



سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است

فصل ها را همه با فاصله ات سنجیدند



گر بیایی همه ساعت ، همه روز و همه ثانیه ها

از همین روز ، همین لحظه ، همین دم عیدند


نوشته شده در تاريخ جمعه 28 فروردين 1388 توسط هیئتی
رسول خدا زندگي ساده و بي آلايشي داشت و زائد زندگي و تجمل را از زندگي خود حذف نموده و قناعت را سر لوحه كار خود ساخته بود او با تواضع بسيار بر زمين مي نشست و زير اندازش حصير بود.بالشي از چرم كه با ليف خرما پر شده بود زير سر مي گذاشت و هرگز سه روز متوالي از نان گندم سير نخورد.بعد از جنگ با يهوديان بني نظير و بني قريظه كه غنايم بسياري به دست مسلمانان افتاده زنان پيامبر تقاضاي زيور آلات نمودند و رسولاكرم (ص) تقاضاي آنها را رد كرد و اين آيه نازل شد (اي پيامبر به زنان خود بگو اگر شما زندگاني و زيور دنيا را مي خواهيد بياييد تا من مهر شما را داده و همه را به خوبي و با خرسندي طلاق دهم)(سوره احزاب-آيه28)آيه به صراحت مي گويد رفاه در زندگي دنيوي با همسري رسول خدا(ص)جمع نمي شود و فرمود زهددر دنيا كوتاه كردن آرزوها و شكر نعمت ها و خودداري از آن چيزي است كه خدا حرام نموده است.


نوشته شده در تاريخ جمعه 28 فروردين 1388 توسط هیئتی
رسول خدا (ص) به نظافت و پاكيزگي و آراسته بودن ظاهر بسيار اهميت مي داد و گفته اند در كودكي نيز موهايش شانه زده و سر وصورت را پاكيزه مي نمود.او موهاي سر خود را با برگ سر مي شست و روغن بنفشه به آن مي ماليد و آينه او ظرف آبي بود كه خود را در آن مي ديد و مرتب مي نمود و هرگاه قصد خروج از خانه را داشت در برابر آن مي ايستاد و سر ووضع لباس را در آن نگاه مي كرد و مي فرمود خدا دوست دارد زماني كه بنده اش براي ديدن برادران خود ز خانه خارج مي شود خود را مرتب و آراسته كند


نوشته شده در تاريخ جمعه 28 فروردين 1388 توسط هیئتی
صفحه قبل 1 ... 6 7 8 9 10 ... 23 صفحه بعد