کلاس معارف یکشنبه 24 / 6 / 92 ساعت ۳۰/۲۱ در منزل هیئت برقرار شد.

 

بعد از اتمام موضوع نماز، بحث جدید کلاس معارف از کتاب زاد السالک مرحوم ملامحسن فیض کاشانی آغاز گردید.

خلاصه درس:

سفر به سوی خدا

 در سفر ظاهری دنیایی 8 مورد به شرح ذیل موجود است:

1ـ مبدأ 2ـ منتها 3ـ مسافت 4ـ مسیِّر(راهبر)5ـ زاد(توشه) 6ـ راحله(مرکب سواری) 7ـ رفیق(دوست) 8ـ رهنما

در سفر معنوی که سفر روح است به جانب حق سبحانه و تعالی نیز این 8 مورد به شرح ذیل موجود می باشد.

1ـ مبدأ: جهل و نقصان طبیعی است: « وَ اللهُ أخرَجَکُم مِن بُطُونِ اُمَّهَاتِکُم لا تَعلَمُونَ شَیئاً» نحل/78 و خدا شما را از شکمهای مادرانتان بیرون آورد در حالیکه چیزی را نمی دانستید.

2ـ منتها: کمال حقیقی که همان وصول به حق است: « وَ أنَّ إلی رَبِّکَ المُنتَهی » نجم/42 و همانا بازگشت به سوی پروردگار تو است.

3ـ مسافت: مراتب کمالات علمیه و عملیه ای است که روح آن را طی می کند به شرط آنکه در صراط مستقیم شرع قدم بردارد:« وَ أنَّ هَذَا صِرَاطِی مُستَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُم عَن سَبِیلِهِ » انعام/154و این راه راست من است پس آن را پیروی کنید و راههای دیگر را پیروی نکنید که شما را از راه خدا پراکنده می کند.

4ـ مُسَیِّر(راهبر): جِدّ تمام و جهد بیلغ(کوشش و تلاش کامل)و همت گماشتن در طی این منازل به مجاهده و ریاضت نفس در تحمل بار سنگین تکالیف شرعیه از واجبات و مستحبات و آداب و مراقبات و محاسبات نفس و ... و همت را واحد گردانیدن در وصول به حضرت حق: « وَ تَبَتَّل إلَیهِ تَبتِیلاً » مزمل/9 و بکلی از غیر او ببر و به او بپرداز« وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهدِیَّنَّهُم سُبُلَنَا » عنکبوت/70 و کسانیکه در راه ما جهاد کنند هر آینه راههای خود را به ایشان بنمایانیم.

5ـ زادراه(توشه راه): تقوا است: « وَ تَزَوَّدُوا فَإنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقوَی » بقره/198 و زاد و توشه برگیرید که بهترین زاد و توشه تقوی است.

و تقوی عبارت است از قیام نمودن به آنچه که شارع مقدس امر به آن نموده و پرهیز کردن از آنچه که از آن نهی نموده است از روی بصیرت تا دل به نور شرع مستعد دریافت معرفت گردد: « وَ اتَّقُوا اللهَ یُعَلِّمُکُمُ اللهُ » بقره/283 و تقوای الهی را پیشه کنید که خدا شما را می آموزد.

6ـ راحله(مرکب سواری): بدن و قوای آن است لذا باید برای تقویت قوای بدنی به جهت طی مسیر الی الله به قدر واجب در تحصیل معاش تلاش نماید0الدنیا مزرعه الآخره) و مازاد بر آن اگر او را از راه باز دارد اشکال دارد که همان دنیای مذموم است.

باید دقت شود اگر در سفر ظاهری دنیای مرکب سواری را به خود واگذارد تا هرجا می خواهد برود و هرمار می خواهد بکند از راه باز می ماند لذا اگر مرکب بدن را به حال خود رها کند تا هر آنچه مشتهای اوس به جای آورد او را از سفر و سیر الی الله باز می دارد پس مراقبه بر این امر بر سالک طریق ضروری است.

7ـ رفیق(دوست): علما و صلحا و عباد رفیقان این راهندکه عیوب انسان را متوجه شده و به او تذکر می دهند: ألشَّیطَانُ إلَی المُنفَرِدِ أقرَبُ مِنهُ إلی الجَمَاعَهِ وَ یَدُ اللهِ عَلَی الجَمَاعَهِ » ابلیس به فرد تنها نزدیکتر است تا به جمعیت و دست خدا به همراه جماعت است.

8ـ راهنما: پامبران الهی و ائمه معصومین علیهم السلام: « وَ لَقَد کَانَ لَکُم فِی رَسُولِ اللهِ اُسوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَن کَانَ یَرجُو اللهَ وَ الیَومَ الآخِرَ » احزاب/21 و به تحقیق رسول خدا الگوی نیکوی شما است برای کسی که امید به خدا و آخرت دارد. « قُل إن کُنتُم تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِی یُحبِبکُمُ اللهُ » آل عمران/32 بگو اگر شما خدا را دوست دارید پس مرا پیروی کنید تا خدا هم شما را دوست داشته باشد.



نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 25 شهريور 1392 توسط هیئتی
مراسم هیئت پنجشنبه ۲۱ / ۶ / ۹۲ ساعت 30 / 21 در منزل هیئت با سخنرانی حاج آقا سیدوحید میری برقرار شد.

 

متن سخنرانی:

معلوم نبودن اسرار برخی از کارهای معصومین بر افراد تا حدی که به خود حق اعتراض و نکوهش میدادند مانند : صلح امام مجتبی ـ خروج امام حسین علیه السلام از مدینه به کوفه، پذیرش ولایتعهدی امام رضا و ... وظیفه ما اینست که ولو اسرار افعال معصوم را نمی فهمیم باز تسلیم باشیم و همراهی کنیم.

گرچه برخی علتها و اسرار بعد از گذشت زمان معلوم میشود مانند اینکه چرا سیدالشهدا زنان و فرزندان را با خود به همراه بردند که اگر امروزه کسی به این کار امام اعتراض کنند به او می خندند چرا که اسارت و خطبه خوانی و افشاگری بی مانند زینب کبری، کربلا را زنده نگه داشت و گرنه حادثه  کربلا در همان روز عاشورا دفن می شد.

علل پذیرش ولایتعهدی امام رضا علیه السلام نیز از همین باب است:

زیرا اینکه مأمون پیشنهاد ولایتعهدی را به حضرت داد :

1ـ برای این بود که وجاهت ائمه بعد از عاشورا بین مردم بیشتر شده بود مانند قضیه طواف و بوسیدن حجرالاسود هشام بن عبدالملک مروان و راه ندادن مردم به او و از طرفی راه باز کردن  مردم برای بوسیدن حجرالاسود برای امام سجاد علیه السلام که با اشعار معروف فرزدق در تاریخ ماندگار شد:

هذا الَّذي تَعْرفُ البَطْحاءُ وَطائه           و البَيْتُ يَعْرِفهُ و الحِلُّ و الْحرمُ

« اين آقا كسي است كه (حتي) سنگ ريزه هاي (سرزمين مكه) جاي پاي او را مي شناسند و خانه كعبه و حل و حرم با او آشنا هستند»

2ـ تخریب چهره امام رضا علیه السلام و دنیا طلب جلوه دادن حضرت و مشروعیت بخشیدن به حکومت عباسیان و خواباندن شورش علویان ولی امام رضا علیه السلام دفع حیله دشمن و شناساندن واقعیت به افراد را اینگونه بر ملا کردند که تا وقتی در مدینه بودند ودو مرتبه نامه مامون به حضرت رسید قبول نکردند تا اینکه مأمور او بنام رجاء بن ضحاک حضرت را تهدید به قتل نمود و حضرت نشان دادند که این سفر اختیاری نیست و ثانیا امر کردند که برای او گریه کنند چرا که دیگر از این سفر باز نمی گردند.

حتی امام در مرو به مأمون فرمودند اگر این خلافت که میخواهی به من دهی خدا به تو داده و حق توست حق خدایی را که نمی توان واگذار کرد و اگر حق تو نیست و به ناحق نشستی  باز هم نمی توانی ببخشی چرا که مال تو نیست.

ولی مأمون، حضرت را باز تهدید کرد که حضرت فرمود: از اجدادم شنیدم که من قبل تو از دنیا خواهم رفت و مسموم می شوم و حتی نام قاتلم را نیز می توانم بگویم ولی به شرط اینکه در هیچ عزل و نصبی شرکت نکنم حاضر به پذیرش ولایتعهدی هستم.

اما نکته بسیار مهم این است که بعد از گذشت هزار سال امروز می بینیم حضرت با ورود به ایران دو کار مهم انجام دادند:

1ـ تشکیل پایگاه شیعه در ایران که در جای دیگر حتی عراق و لبنان و ... سراغ نداریم که باعث شد امامزادگان نیز به ایران بیایند و معارف اهلبیت علیهم السلام را ترویج دهند و بنی عباس و حکومت مأمون را نیز با زیرکی و به بهانه خروج و توطئه عده ای بر علیه حکومت مأمون به بغداد منتقل نمودند و ایرا ن پایگاه بدون مزاحم برای رشد شیعه گردید که ثمره این کار را در انقلاب ایران می بینیم که به راحتی تسلیم امر نواب ان حضرت می شویم.

2ـ گسترش معارف و قوت گرفتن اعتقادات شیعه در زمینه امامت  و .. مانند مناظراتی که حضرت با بزرگان ادیان مختلف انجام دادند.

گرچه هزینه این کار را خود حضرت دادند و آن دوری از آباء و اجداد مطهرشان بود و زندگی در غربت، ولی این همه برکات در زیر سایه حضرت با زیارت آن امام رئوف نصیب ما می شود مانند معجزات و کرامات و شفا گرفتن افراد بسیار زیادی که بر دوست و دشمن نهفته نیست مانند شفا گرفتن میرزا حبیب اله گلپایگانی که خود باعث شفا دادن دیگران می شد چرا که دست او در عالم رؤیا به گُلی خورده بود که از دست حضرت گرفت و ....



نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 25 شهريور 1392 توسط هیئتی
کلاس معارف، یکشنبه 17 / 6 / 92 ساعت 30 / 21 در منزل هیئت با موضوع حضور قلب در نماز برقرار شد.


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 24 شهريور 1392 توسط هیئتی
مراسم هیئت، پنجشنبه 14 / 6 / 92 در ساعت 30 / 21 با سخنرانی حاج آقا فراهانی در منزل هیئت برقرار شد.

 

خلاصه سخنرانی:

مشخصات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها

نام پدر ایشان امام کاظم علیه السلام و نام مادر ایشان نجمه خاتون ایشان خواهر تنی امام رضا علیه السلام می باشند. در سن 10 سالگی پدرشان به شهادت رسیدند.

سالهائی که پدر بزرگوارشان در زندان بودند و بعد از شهادت ایشان و همچنین تا زمان هجرت امام رضا علیه السلام به خراسان تحت تربیت و مراقبت امام رضا علیه السلام بودند.

یکسال پس از سفر امام رضا علیه السلام به خراسان به شوق دیدار ایشان به همراه برادران و برادر زادگان، راهی سفر ایران شدند. در بین راه در ساوه بیمار شدند و دستور دادند ایشان را به قم ببرند که پس از 17 روز سکونت در شهر قم رحلت نمودند و ایشان را در مکان فعلی که حرم مطهر ایشان است دفن نمودند.

فضائل حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها

1ـ عالمه و فقیهه بودند تا جائیکه پدرشان در مورد ایشان فرمودند: فداها ابوها یعنی پدرش به فدایش.

2ـ راوی حدیث بودند.

3ـ مقام شفاعت دارند.

4ـ طبق روایت امامان صادق و رضا و جواد علیهم السلام زیارت با معرفت ایشان پاداش بهشت دارد.

5ـ شباهتهائی بین مقام و زندگی ایشان با حضرت زینب سلام الله علیها است.

6ـ در میان زیارتنامه امامزادگان فقط 3 زیارت هست که از امام معصوم نقل شده است یکی زیارت حضرت اباالفضل العباس علیه السلام و یکی زیارت حضرت علی اکبر علیه السلام و یکی هم زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها.



نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 19 شهريور 1392 توسط هیئتی
برنامه کلاس معارف این هفته، عزاداری حضرت امام جعفر صادق علیه السلام است که با سخنرانی حاج آقا خاری و مداحی ذاکران اهلبیت در منزل هیئت برقرار است.

 

وعده ما یکشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۲ ساعت 30 / 21 منزل هیئت



نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 10 شهريور 1392 توسط هیئتی
برنامه هیئت روز یک شنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۲ رأس ساعت 30 / 21 در منزل هیئت به مناسبت شهادت امام صادق علیه السلام با سخنرانی حاج آقا خاری برگزار شد.

متن سخنرانی:

ولادت امام جعفر صادق علیه السلام در 17 ربیع الاول سال 83 ه.ق و شهادت ایشان در ۲۵ شوال 148 ه.ق در مدینه و مدت عمر شریفشان 65 سال بود که در سن 31 سالگی به منصب امامت نائل آمدند. نام شریف ایشان، جعفر لقبشان صادق و کنیه ایشان ابا عبدالله می باشد.

عظمت علمی امام صادق علیه السلام:

در عظمت علمی آن امام بزرگوار همین بس که شاگردان ایشان را تا چهار هزار نفر نام برده اند حتی بعض رؤسای مذاهب اهل تسنن از شاگردان ایشان بوده اند مانند ابوحنیفه رئیس مذهب حنفی و مالک بن انس رئیس مذهب مالکی.

همچنین تفوق علمی ایشان بر علمای زمان در مباحثه های علمی که از سوی خلفا و عمداً برای منکوب کردن امام علیه السلام برقرار می شد عظمت علمی امام را بر همگان روشن می نماید.

اوضاع سیاسی زمان امام صادق علیه السلام:

اوضاع سیاسی زمان این امام بزرگوار مصادف بود با انقراض حکومت امویان و روی کار آمدن عباسیان لذا در این کشمکش قدرت و غفلت آنان از شیعیان، امام صادق علیه السلام مجالی بر گسترش و نشر معارف شیعی پیدا نمودند و با تأسیس حوزه های دینی و تربیت شاگردان بسیار در موضوعات مختلف علمی در ترویج علم کوشش فراوان نمودند.

ظهور فرق و مذاهب مختلف:

در زمان امام صادق علیه السلام فرقه ها و مذاهب مختلفی بوجود آمد مانند مرجئه، غلات، جبریه، زنادقه، مشبهه و ... که امام صادق علیه السلام با تشکیل جلسات مختلف علمی آنان را محکوم و حقایق معارف دینی را آشکار می نمودند.

کلام نور:

«نور قلب را جستجو کردم و آن را در تفکر و گریه کردن یافتم»



نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 10 شهريور 1392 توسط هیئتی
شهادت رئیس مکتب تشیع تسلیت

مرثیه مجسم

امشب کوچه های مدینه داغدارند و بقیع، چشم‌انتظار آخرین مسافر خویش است. بقیع، بقعه ای خاموش و تاریک؛ بقیع، آشنایی غریب؛ بقیع، مزار بی چراغ و فانوسی که مظهر مظلومیت هزار و اندی ساله است. در بقیع، روضه لازم نیست، خودش مرثیه مجسم است

مقتل الصادق

منصور در دوران حکومتش هفت بار امام صادق علیه السلام را نزد خود احضار کرده است؛ گاهى در مدینه و در ربذه به هنگام عزیمت حج و دیگر بار در کوفه و بغداد ، و در همه این جریانات تصمیم بر قتل امام داشت و با امام بدرفتارى کرده و با وى سخن ناروا گفته است

امام صادق علیه السلام و جنبش نرم افزاري

امام صادق عليه السلام دانشگاه عظيمي در رشته هاي مختلف علوم عقلی و نقلي آن روز بنيان گذارد و شاگردان بزرگي تربيت كرد كه تعدادشان به چهار هزار نفر مي رسيد مانند جابرن حيان که بيش از دويست جلد كتاب در موضوعات گوناگون نگاشت

مردى از امام صادق علیه السلام اندرزى درخواست نمود! آن حضرت به او فرمودند:

1)      اگر خداى تعالى روزى را به عهده گرفته است غصه خوردنت براى چیست؟!

2)      اگر روزى تقسیم شده است، حرص و آز براى چیست؟

3)       و اگر سنجش (در قیامت) حق است، پس ثروت اندوزى براى چیست؟!

4)      و اگر عوض دادن خداى تعالى حق است، پس بخل ورزیدن براى چیست؟!

5)      و اگر كیفر الهى آتش دوزخ است، پس گناه براى چیست؟!

6)      و اگر مرگ حق است، پس شادمانى براى چیست؟!

7)      و اگر (كارنامه) اعمال بر خدا عرضه مى‏شود، پس فریب براى چیست؟!

8)       و اگر گذر كردن بر صراط حق است، پس خودپسندى براى چیست؟!

9)       و اگر تمام چیزها به قضا و قدر است، پس اندوه براى چیست؟!

10)    و اگر دنیا ناپایدار است، پس اعتماد و آرامش به آن براى چیست؟!



نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 10 شهريور 1392 توسط هیئتی
مراسم هیئت در روز پنجشنبه 7 / 6 / 92 با سخنرانی حاج آقا فراهانی آغاز شد. خلاصه سخنرانی حاج آقا فراهانی به شرح ذیل است: 

خلاصه سخنرانی:

* امام صادق علیه السلام رئیس مذهب تشیع، صادق بود در مقابل افرادی که:

1-     غالی بودند: در امر حق افراط و زیاده روی می کردند یا شخصی را تا خدایی بالا می بردند یا خدا را تا حد انسان پایین می آوردند.

2-    ناصب بودند: از روی دشمنی حق را نمی گفتند و انکار می کردند.

3-    کاتم بودند: از روی ترس یا منفعت، حق را می پوشاندند و بیان نمی کردند.

4-    مدعی بودند: حق را می گویند برای بهره برداری شخصی و منافع نه پیروی حق.

* امام صادق علیه السلام افراد منحرف را هم با هدایت به راه می آوردند.

روش امام صادق علیه السلام در هدایت افراد:

1-     آگاهی و فهم دین

2-    کار و تلاش با زحمت

3-    تجارت حلال و مفید

4-    غذا دادن و غذا خوردن مثل مردم

5-    کمک به نیازمندان

6-    بدگویی نکردن از همکیشان و دعا کردن برای آنها

7-    احتکار نکردن کالای کمیاب در منزل

8-    عبادت با معرفت

* 3 چیز ناپسند که خوب است انجام شود:

1-     بدگویی و افشاگری اگر در مقابل ستم و ستمکار باشد

2-    نماز نخواندن اگر در حال بی خبری و چرت و کسالت باشد

3-    بخشش نکردن اگر زیاده روی و ریخت و پاش باشد.



نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 9 شهريور 1392 توسط هیئتی
برنامه امشب هیئت روز پنج شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۲ رأس ساعت 30 / 21 در منزل هیئت با سخنرانی حاج آقا فراهانی برگزار خواهد شد.


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 7 شهريور 1392 توسط هیئتی
زنده باد  یاد و خاطره شهدای دولت، شهیدان رجائی و باهنر و گرامی باد هفته دولت.


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 7 شهريور 1392 توسط هیئتی
اسرائیل مدعی است که چهارمین و یا پنجمین قدرت نظامی دنیاست اما در برابر حزب الله که یک گروه دفاعی است فقط ۳۳ روز دوام آورد و در برابر غزه ۲۲ روز، شاید در برابر سوریه ۱۱ روز دوام بیاورد و قطعا در برابر ایران فقط ۱ روز می تواند مقاومت کند.

 

هر نوع حمله نظامی به سوریه را محکوم می نمائیم.



نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 6 شهريور 1392 توسط هیئتی
روز سه شنبه ۵ شهریور ۱۳۹۲ رابطین خیریه جهت دریافت وجوه صندوقهای خانگی، پرداخت صندوق به اعضاء جدید و دریافت کمک ماهانه به هیئت به درب منازل مراجعه کردند.


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 6 شهريور 1392 توسط هیئتی
در تاریخ ۴ شهریور ۱۳۹۲ ساعت 30 / 21 در منزل هیئت جلسه ای پیرامون امور هیئت و خیریه برقرار شد که توسط اعضاء جلسه تبادل نظر صورت گرفت.

 

فردا و پس فردا شب رابطین خیریه جهت انسجام امور مربوط به صندوقهای خیریه به درب منازل مراجعه می نمایند.



نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 5 شهريور 1392 توسط هیئتی
"السلام علیك یا عم رسول الله السلام علیك یا خیر الشهداء السلام علیك یااسد الله و رسوله‏"

شنبه ۲ شهریور ۱۳۹۲ مصادف است با ۱۵ شوال سالروز شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا علیه السلام.

حمزه بن عبدالمطلب، عموى پیامبر گرامى اسلام بود، دو سال پیش از ولادت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) دیده ‏به جهان گشود. در میان جوانان قریش در دلاورى و بزرگوارى برجسته و در آزاداندیشى، آزادمنشى وستم‏ستیزى سرآمد بود. آن آزادمرد، حتى پیش از پذیرش اسلام، از رسول خدا در برابر آزارهاى مشركان‏حمایت مى‏كرد، گرویدن وى به اسلام موجب سربلندى دین خدا شد; زیرا پس از آن‏مسلمانان از انزوا بیرون آمدند و قریش با درك پشتیبانى توانا و استوار حمزه ازپیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) از آزارهاى خود كاستند و رفتارشان با رسول خدا و مسلمانان‏ ملایم‌تر شد.

حمزه(علیه السلام) همراه دیگر مسلمانان به مدینه هجرت كرد و خدمات ارزنده‏اى بویژه درامور نظامى ارائه داد.

پیامبر اكرم (صلى الله علیه وآله) به مسائل دفاعى حكومت نوبنیاد خود اهتمام خاصى داشتند. ایشان‏ با تشكیل گروه‌هاى رزمى درصدد برآمدند امنیت مدینه را تامین كرده، مسلمانان رابراى رویارویى با دشمنان آماده سازند. بر این اساس هفت ماه پس از هجرت، نخستین‏ گروه گشتى رزمى را به فرماندهى حضرت حمزه (علیه السلام) ، اعزام نمودند. گرچه این‏رویارویى بدون درگیرى پایان یافت ولى نشانه‏اى از اقتدار سپاه اندك اسلام دربرابر كاروان بزرگ مشركان بود.

رسول گرامى اسلام در ربیع‏الاول سال دوم هجرت غزوه "ابواء" را تدارك دید و درجمادى‏الاولى غزوه "ذات العشیره‏" را به قصد تعقیب كاروان قریش سازماندهى كرد. در این دو غزوه نیز پرچمدار سپاه اسلام، حضرت حمزه بود.

آن رزمنده نستوه در جنگ بدر حضورى درخشنده داشت. این نبرد با امدادهاى الهى ودلاورى‏هاى بى‏مانند امیرمومنان على (علیه السلام) و سلحشورى حمزه، با پیروزى قاطع سپاه اسلام‏ به پایان رسید. در این پیكار تنى چند از سران كفر به دست تواناى حمزه به هلاكت ‏رسیده یا به اسارت درآمدند. طعیمه بن‏عدى و ابوقیس بن‏ فاكه از جمله این كشته ‏شدگان‏ بودند; و "اسود بن‏عامر" به دست‏ حمزه به اسارت درآمد ، سیدالشهدا حمزه ‏بن ‏عبدالمطلب در غزوه "بنى قینقاع‏" پرچمدار سپاه اسلام بود. یك سال پس از جنگ بدر، غزوه احد با هدف مقابله با مشركانى كه براى انتقام‏گیرى‏ از مسلمانان و جبران شكست‏ بدر به سمت مدینه آمده بودند آغاز گردید.

او نمونه‏اى از شجاعت و دلیرى در میدان نبرد بود، خود را به اعماق صفوف‏ دشمن مى‏رساند و با دشمن درگیر مى‏شد، از قدرت بازوى برجسته‏اى بهره‌مند بود. دراحد با دو شمشیر پیش رسول خدا مى‏جنگید و مى‏گفت: "من شیر خدا هستم!" دراحد، به هنگام تهاجم دشمن، وفادار و ثابت‏ قدم از رسول خدا دفاع مى‏كرد و توانست‏ سى مشرك جنگجو را به هلاكت‏ برساند. یكى از مشركان به نام "وحشى‏"، زیر درختى دركمین آن سردار دلاور نشسته بود حمزه او را دید و آهنگ او كرد. یكى از دشمنان راه‏ را بر او بست ، حمزه به او حمله كرد و وى را به قتل رساند. سپس با شتاب به سوى ‏وحشى خیز برداشت ولى پایش در گل سر خورد و به زمین افتاد. در این هنگام وحشى ‏زوبین به سویش پرت كرد ... و بدین ترتیب آن بزرگوار پس از عمرى جهاد در راه خداو یارى پیامبر گرامى به ملكوت اعلى پیوست و آن سردار رشید، شهید شاهد بارگاه ‏الهى شد. رسول خدا (صلى الله علیه وآله) در منزلت او فرمود:

" سالار شهیدان در روز قیامت نزد خداوند حمزه است‏ " .

مزار آن سردار شهید و دیگرشهیدان احد همواره زیارتگاه عاشقان و عارفان الهى و الهام‏بخش جهاد و شهادت به‏مبارزان بوده است.

در روایات است که اولین تسبیح را حضرت زهرا درست کردند که دانه های این تسبیح را آن حضرت از خاک قبر حضرت حمزه علیه السلام تهیه کرده بودند



نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 1 شهريور 1392 توسط هیئتی
شنبه ۲ شهریور ۱۳۹۲ مصادف است با ۱۵ شوال سالروز وفات حضرت عبدالعظیم علیه السلام.

 

عبدالعظيم عليه السّلام فرزند عبدالله بن علي، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبي عليه السّلام است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت مي رسد .

ولادت با سعادت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام در سال 173 هجري قمري در شهر مقدّس مدينه واقع شده است و مدّت 79 سال عمر با بركت او با دوران امامت چهار امام معصوم يعني امام موسي كاظم عليه السّلام ، امام رضا عليه السّلام، امام محمّدتقي عليه السّلام و امام عليّ النّقي عليه السّلام مقارن بوده ، محضر مبارك امام رضا عليه السّلام ، امام محمّد تقي عليه السّلام و امام هادي عليه السّلام را درك كرده و احاديث فراواني از آنان روايت كرده است .

اين فرزند حضرت پيامبر صلّی الله عليه و آله وسلّم، از آنجا كه از نوادگان حضرت امام حسن مجتبي عليه السّلام است به حسني شهرت يافته است .

ستايشهايي كه ائمه معصومين عليهم السّلام از وي به عمل آورده اند، نشان دهنده شخصيّت علمي و مورد اعتماد اوست؛ حضرت امام هادي عليه السّلام گاهي اشخاصي را سؤال و مشكلي داشتند، راهنمايي مي فرمودند كه از حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السّلام بپرسند و او را از دوستان حقيقي خويش مي شمردند و معرّفي مي فرمودند .

در آثار علماي شيعه نيز، تعريفها و ستايشهاي عظيمي درباره او به چشم مي خورد، آنان از او به عنوان عابد، زاهد، پرهيزكار، ثقه، داراي اعتقاد نيك و صفاي باطن و به عنوان محدّثي عاليمقام و بزرگ ياد كرده اند؛ در روايات متعدّدي نيز براي زيارت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام ، ثوابي همچون ثواب زيارت حضرت سيّد الشهدا، امام حسين عليه السّلام بيان شده است.

حضرت عبدالعظيم عليه السّلام به صورت يك مسافر ناشناس ، وارد ري شد و در محلّه ساربانان در كوي سكّة الموالي به منزل يكي از شيعيان رفت، مدّتي به همين صورت گذشت . او در زيرزمين آن خانه به سر مي برد و كمتر خارج مي شد ، روزها را روزه مي گرفت و شبها به عبادت و تهجّد مي پرداخت، تعداد كمي از شيعيان او را مي شناختند و از حضورش در ري خبر داشتند و مخفيانه به زيارتش مي شتافتند، امّا مي كوشيدند كه اين خبر فاش نشود و خطري جانِ حضرت را تهديد نكند . پس از مدّتي، افراد بيشتري حضرت عبدالعظيم عليه السّلام را شناختند و خانه اش محلّ رفت و آمد شيعيان شد.

روزهاي پاياني عمر پربركت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام با بيماري او همراه بود، يكي از شيعيان پاكدل ري، شبي درخواب حضرت رسول صلّي الله عليه وآله و سلّم را ديد. حضرت پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله و سلّم به او فرمود: فردا يكي از فرزندانم در محلّه سكّة المولي چشم از جهان فرو مي بندد، شيعيان او را بر دوش گرفته به باغ عبدالجبّار مي برند و نزديك درخت سيب به خاك مي سپارند. سحرگاه به باغ رفت تا آن باغ را از صاحبش بخرد و افتخار دفن شدن يكي از فرزندان پيامبر صلّي الله عليه و آله و سلّم را نصيب خويش سازد، عبدالجبّار كه خود نيز خوابي همانند خوابِ او را ديده بود، به رمز و راز غيبي اين دو خواب پي برد و براي اينكه در اين افتخار، بهره اي داشته باشد، محلّ آن درخت سيب و مجموعه باغ را وقف كرد تا بزرگان و شيعيان در آنجا دفن شوند. همان روز حضرت چشم از جهان فرو بست.

روزی حضرت عبدالعظیم علیه السّلام از حضرت امام هادی علیه السّلام شنید که فرمود : همانا پروردگار ، ابراهیم را دوست خود گرفت، زیرا که او بر حضرت محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیتش علیهم السّلام بسیار صلوات می فرستاد.

منبع: سایت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم علیه السلام



نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 1 شهريور 1392 توسط هیئتی
برنامه هیئت در شب جمعه ۳۱ مرداد ۹۲ ساعت 30 / 21 با سخنرانی حاج آقا سیدوحید میری به مناسبت شهادت حضرت حمزه سیدالشهداء و حضرت عبدالعظیم علیهما السلام برقرار شد.

 

 

خلاصه سخنرانی:

(اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ) هو الذي سئله الأنبياء و الأولياء كما قال يوسف عليه السّلام توفني مسلما إذ لا يعتمد على ظاهر الحال فقد يتغير بالمآل كما لإبليس و برصيصا و بلعم‏يعني ثبتنا عليه. و معنى قول علي: ثبتنا عليه. يعني احفظ قلوبنا على ذلك، و لا تقلبها بمعصيتناانسان، هم در انتخاب راه مستقيم و هم در تداوم آن بايد از خدا كمك بگيرد.مانند لامپى كه روشنى خود را هر لحظه از نيروگاه مى‏گيرد. رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا

در اينجا اين سؤال كه چرا ما همواره درخواست هدايت به صراط مستقيم از خدا مى‏كنيم مگر ما گمراهيم! مطرح مى‏شود. وانگهى اين سخن از پيامبر و امامان كه نمونه انسان كامل بودند چه معنى دارد؟! در پاسخ مى‏گوئيم: انسان در مسير هدايت هر لحظه بيم لغزش و انحراف در باره او مى‏رود، به همين دليل بايد خود را در اختيار پروردگار بگذارد و تقاضا كند كه او را بر راه راست ثابت نگهدارد. دوم اينكه، هدايت همان پيمودن طريق تكامل است كه انسان تدريجا مراحل نقصان را پشت سر بگذارد و به مراحل بالاتر برسد. بنابراين جاى تعجب نيست كه حتى پيامبران و امامان از خدا تقاضاى هدايت «صراط مستقيم» كنند، چه اينكه كمال مطلق تنها خدا است، و همه بدون استثناء در مسير تكاملند، چه مانعى دارد كه آنها نيز تقاضاى درجات بالاترى را از خدا بنمايند.سبيل غير از صراط مستقيم است، چون سبيل متعدد است، و باختلاف احوال رهروان راه عبادت مختلف ميشود، بخلاف صراط مستقيم، كه يكى است، كه در مثل بزرگراهى است كه همه راههاى فرعى بدان منتهى ميشودحال يا اين است كه صراط مستقيم همه آن سبيل‏ها است، و يا اين است كه آن سبيل‏ها همانطور كه گفتيم راه‏هاى فرعى است، كه بعد از اتصالشان بيكديگر بصورت صراط مستقيم و شاه راه در مى‏آيند(وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً، اين آيه افراد مورد نعمت خدا را چهار گروه معرفى مى‏كند: پيامبران، صديقين، شهداء، و صالحين.اين مراحل چهارگانه شايد اشاره به اين معنى باشد كه براى ساختن يك جامعه انسانى سالم و مترقى و مؤمن، نخست بايد رهبران حق و انبياء وارد ميدان شوندو به دنبال آنها مبلغان صديق و راستگو كه گفتار و كردارشان با يكديگر هماهنگ است، تا اهداف پيامبران را از اين طريق در همه جا گسترش دهند.به دنبال اين دوران سازندگى فكرى، طبيعتا عناصر آلوده و آنها كه مانع راه حقند سر بر دارند، جمعى بايد در مقابل آنها قيام كنند و عده‏اى شهيد شوند و با خون پاكشان درخت توحيد آبيارى گردد.در مرحله چهارم محصول اين كوششها و تلاشها به وجود آمدن" صالحان" است، اجتماعى پاك و شايسته و آكنده از معنويت.بنا بر اين ما در سوره حمد در شبانه روز پى در پى از خدا مى‏خواهيم كه در خط اين چهار گروه قرار گيريم، خط انبياء خط صديقين، خط شهدا و صالحين و روشن  است كه در هر مقطع زمانى بايد در يكى از اين خطوط، انجام وظيفه كنيم و رسالت خويش را ادا نمائيم. انسان در تربيت، نيازمند الگو مى‏باشد. انبيا، شهدا، صدّيقين و صالحان، نمونه‏هاى زيباى انسانيّت‏اند. 

قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِي قَوْلِهِ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ أَنَا وَ الصِّدِّيقِينَ عَلِيٌّ وَ الصَّالِحِينَ حَمْزَةُ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً الْأَئِمَّةُ الِاثْنَا عَشَرَ بَعْدِي بحارالأنوار ج : 23 ص : 337

 مَالِكُ بْنُ أَنَسٍ عَنْ سُمَيِّ بْنِ أَبِي صَالِحٍ فِي قَوْلِهِ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ‏ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ قَالَ الشُّهَدَاءُ يَعْنِي عَلِيّاً وَ جَعْفَراً وَ حَمْزَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ ع هَؤُلَاءِ سَادَاتُ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ يَعْنِي سَلْمَانَ وَ أَبَا ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادَ وَ عَمَّاراً وَ بِلَالًا وَ خَبَّاباً وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً يَعْنِي فِي الْجَنَّةِ بحارالأنوار ج : 35 ص : 390

پس ما هر روز ده مرتبه از خداوند درخواست میکنیم که ما را به راه حضرت حمزه هدایت کند که هم حق را شناخت و از حق دفاع کرد ولی ماها پس از شناخت حق تحمل حق را نداریم و یا بخاطر جو و محیط دفاع از حق نمیکنیم.

شيخ المحدّثين صدوق(رحمه الله) در ضمن حديث مفصّلى، با اسناد به حضرت سلمان، نقل مى كند:«در ايام مريضى پيامبر(صلى الله عليه وآله) كه به ارتحال آن بزرگوار منتهى گرديد، در كنار بستر آن حضرت بودم كه فاطمه زهرا(عليها السلام) وارد شد. آن بانوى گرامى وقتى ضعف شديد را در پدر بزرگوارش ديد، اشك به گونه اش جارى شد. پيامبر براى تسلّى و آرامش دخترش، از عنايات و بركات خداوند بر اهل بيت سخن گفت و بخشى از نعمت هاى خدا را، كه بر اين خاندان ارزانى داشته است، بر شمرد تا بدينجا رسيد كه: ... دخترم!ما اهل بيتى هستيم كه خداوند شش صفت و ويژگى را بر ما عطا كرد و بر هيچ يك از گذشتگان و آيندگان عطا ننمود; زيرا پيامبر ما سيّد انبيا و مرسلين است و آن پدر تو است و وصىّ ما سيد اوصيا است و آن همسر تو است و شهيد ما سيدالشهدا است و آن حمزة بن عبدالمطّلب عموى پدر تو است.فاطمه(عليها السلام) گفت: اى فرستاده خدا، آيا او تنها سيد شهيدانى است كه با وى به شهادت رسيده اند؟ پيامبر فرمود: نه، بلكه او سيد شهداى اوّلين و آخرين، بجز انبيا و اوصيا است.» با توجه به مضمون اين حديث، معلوم مى شود كه هم حضرت حمزه و هم حضرت حسين بن على(عليهما السلام)براى هميشه، از افتخار «سيد الشهدا» بودن برخوردارند و اين لقب براى هميشه به آن دو بزرگوار اطلاق مى گردد; با اين تفاوت كه حسين بن على حتى نسبت به حضرت حمزه هم سيد و سرور است ولى حضرت حمزه سيد است نسبت به ساير شهدا، جز انبيا و اوصيا.طبق نقل محدّثان و مورّخان، از امام باقر(عليه السلام) ، اولين كسى كه اين قبر را پس از گذشت چند سال و ظهور آثار فرسودگى در آن، به تعمير و ترميم و سنگچينى و علامت گذارى پرداخت و از ساير قبور مشخص ساخت، حضرت زهرا(عليها السلام) بود و جالب اين است كه اين روايت در منابع اهل سنّت بيش از منابع شيعه منعكس گرديده است!هفتاد نماز بر پيكر حمزه(عليه السلام) بيشتر مورّخان و محدّثان، از عبدالله بن عباس نقل كرده اند كه پيامبرخدا(صلى الله عليه وآله) بر تمام شهيدان، مانند مسلمانان ديگر، يك نماز مى خواند، امّا بر پيكر عمويش حمزه هفتاد نماز يا هفتاد و دو نماز گزارد. بدين ترتيب كه: ابتدا پيكر عمويش را با يكقطعه لباس سفيد پوشاند، سپس با هفت تكبير بر او نماز خواند. پس از آن هر يك از شهدا را آوردند كه بر وى نماز بخواند، در كنار پيكر حمزه قرار داد و به هر دو نماز خواند و سرانجام بر پيكر عمويش هفتاد و دو نماز گزارد.



نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 1 شهريور 1392 توسط هیئتی
در راستای هماهنگی امور هیئت و خیریه، جلسه ای در روز چهارشنبه ۲۹ مرداد ساعت ۲۱ با حضور تعدادی از اعضاء هیئت و خیریه در منزل هیئت برقرار شد.

 

در این جلسه برادر حمید قربانی در مورد لزوم معنویت افزائی، شرکت در هیئت، کمک نقدی ماهانه به هیئت، صندوقهای خیریه و ... بیاناتی را ارائه نمودند. 



نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 1 شهريور 1392 توسط هیئتی